معصومه پرایس* – ونکوور
یلدا بهمعنای تولد است و ریشه در جشنهای قبل از زرتشت و زرتشتی، رایج در ایران قبل از اسلام، دارد و در بزرگداشت انقلاب زمستانی (winter solstice) است که هزاران سال قدمت داشته و توسط اغلب فرهنگها جشن گرفته میشده است. یلدا، ریشه در زبان سریانی دارد که زبان رایج در بخشهای بزرگی از سوریه، عراق و ترکیه قبل از اسلام بوده، در زمانی که مسیحیت مذهب رسمی این کشورها بوده است. تولد و میلاد هم از همین ریشهاند. این واژه احتمالاً از طریق مسیحیهای سریانیزبان که به ایران مهاجرت کردند و میلاد مسیح را جشن میگرفتند، وارد زبان فارسی شده و در ایران اشاره به تولد خورشید است. یلدا، شب چله هم نامیده میشود. چله بهمعنای چهل میباشد و مناسبت این اسم شروع چلهٔ بزرگ یعنی فردای این شب است که از تقسیمات تقویم در ایران باستان بوده است. در تقویمِ ایران، از قبل از اسلام، سه چله، یکی در تابستان و دو تا در زمستان، وجود داشته است. چلههای زمستانی، دو چلهٔ بزرگ و کوچک را شامل میشود. چلهٔ بزرگ که آغازش فردای شب یلدا جشن گرفته میشود، از روز اول دی تا روز دهم بهمن بهمدت چهل روز ادامه دارد. چلهٔ کوچک یازده بهمن تا سی بهمن برای بیست روز ادامه دارد و شامل بیست روز و بیست شب میشود. این را هم میدانیم که این جشن چهل روز قبل از جشن سده، از دیگر جشنهای بزرگ ایران باستان نیز بهحساب میآید. در طول چلهٔ بزرگ، بهخصوص در ماه دی، جشنهای مهم دیگر زرتشتی نظیر دیگان در روز اول دی و «مِیدیاریم» در پانزدهم دی در بزرگداشت گاهنبار زمستانی نیز جشن گرفته میشدند.
ایرانیان باستان هفت جشن عمدهٔ مذهبی داشتند، که شش تا از آنها گاهنبارها را تشکیل میدادند و هفتمی نوروز بوده است. گاهنبار بهمعنای وقت تعیینشده است و جشنهای فصلی در ارتباط با کشاورزی، برداشت محصول و پدیدههای طبیعی نظیر آغاز فصلها بودهاند. و ریشهشان به قبل از زرتشت برمیگردد، ولی در آئین زرتشتی نیز مورد ستایش قرار دارند. گاهنبارهای اول، سوم و چهارم در رابطه با کشاورزی، محصول و دامها و حیوانات اهلی و گاهنبارهای دوم و پنجم در ارتباط با تابستان و زمستان بودهاند. گاهنبار ششم که جشن «هَمَس پَت مِیدیم» نام دارد، جشن بزرگداشت ارواح رفتگان بوده که هنوز در چهارشنبهسوری جشن گرفته میشود. گاهنبار زمستانی «مِیدیاریم» نامیده میشود. «مِیدیاریم» واژهای اوستایی است که بهمعنای آرامش زمستان یا میان زمستان است. اینگونه جشنهای زمستانی در بسیاری از فرهنگهای باستان بسیار رایج بودهاند. ایرانیان باستان در شب یلدا زایش خورشید و روز بعد جشن دیگان را بهدنبال هم جشن میگرفتند. در دوران قبل از اسلام، بهخصوص در دورهٔ ساسانی، جشنهای مذهبی مهم نظیر دیگان و گاهنبار زمستانی «مِیدیاریم» چند روز ادامه داشتند، درواقع طی این جشنها به پیشباز زمستان میرفتند و با اجرای مراسم مذهبی امید داشتند سختیهای زمستان را بهتر بگذرانند.
در ایران جشن یلدا، بهمعنای جشن پیروزی روشنایی بر تاریکی و تولد خورشید بوده است. آخرین روز در ماه آذر، طولانیترین شب سال، انقلاب زمستانی را بهدنبال دارد. در چنین شب طولانیای، نیروهای اهریمنی در قدرتاند، زیرا تاریکی به قدرت اهریمن میافزاید. از فردایش که روز اول ماه دی است، روزها طولانیتر میشوند و این بهمعنای قدرت گرفتن نیروهای اهورایی است، زیرا که نور و روشنایی عامل پیروزی نیکی و نیروهای اهورایی هستند. در تقویم زرتشتی، ماهها و روزها نامهای ویژه داشته و به نام مقدسین و یا مقدسات زرتشتی بودهاند. آذر و دی بهمعنای آتش و دادار (دادوه در اوستا بهمعنی آفریدگار) میباشند. در تقویم زرتشتی، وقتی اسم ماه و روز یکی بودند، آن روز را جشن میگرفتند. در روز اول ماه دی که آن روز هم دی نامیده میشد، جشن دیگان و یا در روز مهر در ماه مهر جشن مهرگان جشن گرفته میشدند. بر این اساس، جشن مهمِ این ماه جشن دیگان بوده که در روز اول ماه دی جشن گرفته میشده است. این روز بهنام خورهروز (روز خورشید) هم نامیده شده است. باید توجه داشت برخلاف نوشتههای اخیر، یلدا ارتباطی با مهر (میترا) ندارد. در ادبیات بعد از اسلام مهر و خورشید یکی شدهاند، ولی در ادبیات زرتشتی مهر و خورشید آنطور که از مهر یشت و خورشید یشت ( یشتها از کتب مقدس زرتشتیان است که دعاهای ویژهٔ مقدسین را شامل میشود) برمیآید، کاملاً با هم فرق دارند و هر دو از مقدسین عمدهاند، ولی یکی نیستند. جشن مربوط به مهر در ماه مهر و در مهرگان بوده است، نه در ماه دی و جشن دیگان که در بزرگداشت اهورامزدا خدای زرتشتیان است.
شب قبل از جشن دیگان، طولانیترین شب سال است و تاریکی و نیروهای اهریمنی در حداکثر قدرتاند و از همیشه بیشتر به نیروهای اهورایی احتیاج است که با سرما و تاریکی مبارزه کنند. این جشن با خانهتکانی و نظافت، روشنکردن آتش در طول شب، خواندن دعا، نذر و نیاز، موسیقی و سرود، پایکوبی، صرف غذا، اعمال خیر، میوههای تازه و خشک و اقسام دانهها و بذرها همراه بوده است، که ریشههای بسیار باستانی و ارتباطش با کشاورزی را بهخاطر میآورد. زنان نازا در چنین شبی از اهورا مزدا خواستار فرزند میشدند و باور داشتند به آرزویشان میرسند. در دعاها، مقدسین مختلف منجمله مهر که نگهبان نور اول صبح (هاونگاه) بوده است ستایش میشدند، و با پایان رسیدن شب، جشن دیگان در ستایش آفریدگار شروع میشده است. ابوریحان بیرونی در کتاب آثار الباقیه نوشته است که در گذشته پادشاهان در جشن دیگان لباس سپید میپوشیدند و در کشتزارها بر فرشی سفید با برزگران و رعایا همسفره میشدند. همه میتوانستند مسائلشان را بدون حاجب و واسطه با پادشاه مطرح کنند.
امروزه جشن یلدا اهمیت مذهبی خود را از دست داده، ولی بهعنوان یک سنت و مراسم مهم ملی همراه با شادی که از اصول مهم زرتشتی بوده، باقی مانده است. زرتشتیها شادمانی را از نیروهای بسیار مؤثر برای مقابله با اهریمن میدانستند. میهمانیها، میوههای تازه و خشک، هندوانه و انار، موسیقی، رقص و پایکوبی، قصهگویی، شعر خواندن نظیر شاهنامهخوانی و فال حافظ از دیگر سنتهای این جشن باستانی و زیبا است که در ستایش طبیعت و گذر از سختیهای زمستان است. این مراسم شب چله را به شبی بهیادماندنی و سرشار از خوشی تبدیل کرده است.
شب چلهتان پیروز
*معصومه پرایس دارای فوق لیسانس در رشتهٔ مردمشناسی از دانشگاه لندن و نویسندهٔ هفت کتاب دربارهٔ جنبههای مختلف فرهنگ ایران است. سایت اینترنتی ایشان در مورد فرهنگ ایران بسیار مورد استفادهٔ فرهنگیان و عامهٔ مردم در آمریکای شمالی قرار دارد. برای اطلاعات بیشتر در مورد تحقیقات و کتابهای خانم پرایس به سایتهای اینترنتی ایشان مراجعه کنید:
منابع:
ČELLA: http://www.iranicaonline.org/articles/cella-term-referring-to-any-forty-day-period
Zoroastrian Festivals: http://www.iranicaonline.org/articles/festivals-i